مسعود زمانی مقدم

جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی

مسعود زمانی مقدم

جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی

۱ مطلب با موضوع «مقالات علمی» ثبت شده است

«نورمحمد پاپی: هنرمندی بی‌کران در کرانۀ موسیقی لُرستان»

مسعود زمانی مقدم
دکتری جامعه‌شناسی و پژوهشگر علوم اجتماعی
 

منتشرشده در نشریۀ سرونامه (گاه‌نامۀ علمی تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی). زمستان ۱۴۰۰،سال اول، شمارۀ ۲: صفحات ۱۰۷-۱۲۷.
فایل پی‌دی‌اف این مقاله را می‌توانید اینجا دانلود کنید.

چکیده

این مقاله دربارۀ نورمحمد پاپی، هنرمند فقید لرستانی، است. او که یک ترانه‌سرا و خواننده و نوازندۀ محلی بود جایگاه بسیار برجسته‌ای در موسیقی فولکلور منطقۀ بالاگریوه لرستان داشته است. در مقاله حاضر ابتدا به زندگی نورمحمد و بستر اجتماعی او و مخاطبانش می‌پردازم. سپس به چگونگی نقش و تأثیرگذاری‌اش در فرهنگ بومی اشاره می‌کنم. در نهایت، مضمون‌ها و درون‌مایه‌های اصلی ترانه‌های این هنرمند را بررسی می‌کنم. به‌طور کلی می‌توان گفت نورمحمد بر اساس ذوق شخصی‌اش بداهه‌سرا و بداهه‌نواز و بداهه‌خوان بود و در هر دو حوزۀ موسیقی شادیانه و غمگنانه هنرنمایی می‌کرد. درون‌مایۀ بیشتر ترانه‌های نورمحمد برگرفته از زندگی عشایری و رخدادهای روزمره‌ای بود که در اطراف خود می‌دید. با نگاهی به محتوای برخی از آثار او می‌توان به چند مضمون اصلی در ترانه‌های او اشاره کرد از جمله؛ «عشق و عاشقی»، «ستایش زندگی عشایری»، «نکوهش شهرنشینی»، «میهن‌دوستی»، «گذر عمر»، «نقد آسیب‌های اجتماعی»، «مسائل زنان و زناشویی» و «مسائل تربیتی».

واژگان کلیدی: نورمحمد پاپی، موسیقی، لرستان، هنر فولکلور، بالاگریوه

مقدمه

از زمانی‌که به یاد دارم، از کودکی و نوجوانی‌ام تاکنون، نام نورمحمد -یا با گویش محلی خودش نیرمَمِد- برایم تداعی‌کنندۀ علاقۀ بسیار مادرم به آهنگ‌ها و ترانه‌های او بود. نورمحمد از ایل پاپی در منطقۀ بالاگریوۀ لرستان بود، ایلی که خود من هم به آن تعلق دارم. با وجود این، در آن زمان هیچ علاقه‌ای به سبک آوازه‌خوانی نورمحمد نشان نمی‌دادم و حتی نوعی نگاه تمسخرآمیز نسبت به آهنگ‌های او داشتم. بعدها، وقتی که علوم اجتماعی خواندم و با مباحث فرهنگی و مردم‌شناختی بیشتر آشنا شدم، نگرش تدافعی و منفی‌ام نسبت به نورمحمد معتدل‌تر شد و برای هنرش احترام قائل شدم و حتی گهگاهی ترانه‌هایش را زیر لب زمزمه می‌کردم. تا این‌که تصمیم گرفتم دربارۀ او بنویسم، با این هدف که او را بیشتر بشناسم و بشناسانم. اگرچه شاید نسل‌های جوان‌تر در لرستان، به دلیل گسستی که از فرهنگ محلی و گذشته‌‌شان دارند، نتواند کاملاَ موسیقی نورمحمد را بفهمند و با آن همذات‌پنداری و همدلی کنند، اما ناآشنایی امروزی‌ها با او و نادیده‌گرفته‌شدن‌اش از سوی اهالی موسیقی و رسانه‌های رسمی لرستان، نگارش این مقاله را ضروری و سزاوار می‌سازد. نمی‌دانم خود من تا چه میزانی می‌توانم با موسیقی او ارتباط برقرار کنم، اما می‌خواهم از اهمیت هنرمندی عشایری بگویم که خود شیفتۀ موسیقی محلی بود و صدها ترانه با سبکی منحصربه‌فرد از خود بر جای گذاشت؛ هنرمندی که معروف بود به بلبل لُرسو (لرستان).

موسیقی فولکلور یا موسیقی بومی و محلی بخشی از فرهنگ عامه است. در موسیقی محلی عوامل اساسی در یک اجرا، احساس هنرمند و شنوندگانش است. او سطحی از آگاهی را اجرا می‌کند که ریشه در لابه‌لای فرهنگ آن قوم دارد. در این حالت اجرای نوازنده کاملاً حسی و نه علمی است (منظمی، ۱۳۸۷). در موسیقى محلى ایران، علاوه بر باورها و احساسات و نگرش‌های بومی، جلوه‌هاى طبیعت را نیز می‌توان آشکارا دریافت. در لرستان موسیقی هنری ریشه‌دار است و جایگاه موسیقی در فرهنگ مردم این دیار قابل توجه است. خاستگاه آهنگ‌ها و نواهای عامیانه لرستان ریشه در زندگی و زیست ساده و بی‌پیرایه عشایر و روستاییان دارد (بنگرید به امان‌الهی بهاروند، ۱۳۸۴؛ اقبالی، ۱۳۹۲). به‌عبارتی‌دیگر، موسیقی لرستان از پیشینه، تاریخ، جغرافیا، طبیعت، پوشش و اندیشه مردمان این سرزمین سرچشمه می‌گیرد. این موسیقی بخش بزرگی از فرهنگ ناملموس مردم لرستان را بر دوش می‌کشد و زبان گویای این قوم را روایت می‌کند. پس، تنها یاری‌گر ما در شناخت موسیقی لرستان را باید از درون خود موسیقی آن، چه شفاهی، چه سینه‌به‌سینه که از نسلی به نسلی دیگر ماندگار شده، جست‌و‌جو کرد (ماسوری، ۱۳۹۶). افزون بر این، موسیقی لرستان همچون موسیقی اقوام مختلف ایران دارای خصلتی کاربردی است. هر ترانه با نام و هدفی ویژه برای وضعیت و مراسمی خاص سروده شده است که مردم نسبت بدان آگاهی دارند (شکارچی، ۱۳۸۷).

کوشش‌های جمعی و حرفه‌ای در زمینۀ موسیقی لرستان در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ سامان پیدا کرد و می‌توان گفت این موسیقی بومی بود که بیشترین خاطرۀ جمعی را در شهر خرم‌آباد آفرید. موسیقی بومی‌ای که نورمحمد پاپی یکی از افراد برجستۀ آن در هر سه زمینۀ نوازندگی و خوانندگی و ترانه‌سرایی بود (بنگرید به قاسمی، ۱۳۹۴). نورمحمد یکی از راویان موسیقی لُریِ بالاگریوه بود که توانست مقام‌های اصیل و کهن موسیقی بالاگریوه را از نسل‌های پیش به نسل پس از خود انتقال دهند. او با صدا و ترانه‌های زیبای خود در اعماق دل مردم لرستان جا کرده بود (موسوی اسدزاده، ۱۳۹۶). در زمانه‌ای که بسیاری از زبان‌ها و گویش‌ها رو به نابودی‌اند، نورمحمد نقشی کم‌نظیر در امتداد و اشاعۀ گویش لُری داشته است. انبوهی از خرده‌فرهنگ‌های متعلق به عشایر لُر در اشعار و نوار کاست‌های او مستتر است که هرگاه شنونده‌ای به آن‌ها او گوش می‌سپارد خودآگاهی‌اش به این جنبه‌های فرهنگ بومی و اصیل خویش افزون می‌گردد (رضوی‌پور، ۱۳۹۲).

 

زندگی و بستر اجتماعی

نورمحمد پاپی در ۴ مهر ۱۳۲۶ در منطقۀ گِریت در بخش پاپی استان لرستان زاده شد. کشاورزی می‌کرد و هنرمندی‌اش قبل از انقلاب آغاز شد. در طی چهل سال فعالیت‌اش در موسیقی با تعدادی از هنرمندان محلی و عشایری -که آن‌ها نیز در حاشیه بودند- همکاری کرد. خیلی از آثارش به صورت بزمی ضبط شده‌اند. با وجود این، او هنرمندی مستقل بود.

نورمحمد پاپی

تصویر ۱: نورمحمد در ایام جوانی

حرفۀ نورمحمد بیت‌بندی (شاعری) و خوانندگی و نوازندگی بود و مخاطبان خود را را نیک می‌شناخت. عمدتاً خودش آهنگ‌هایش را تنظیم و ضبط و منتشر می‌کرد، آن‌هم با امکانات و ابزاری ابتدایی و نه در استریو. آسان و صادقانه تمام مراحل تولید اثر را خلاصه کرده بود تا فاصله میان او و شنوندگان‌اش بسیار کمتر از فاصله آن‌ها تا ضبط صوت قدیمی و باندپیچی‌شده‌شان باشد؛ ضبط صوت‌های قدیمی‌ای که به فضای موسیقی او حال و هوای خاصی می‌دادند (خدایی و همکاران، ۱۳۸۶). نورمحمد سواد کلاسیک موسیقی نداشت، اما تجربۀ موسیقیایی‌اش بسیار بود. بسیار پیش می‌آمد که در عروسی‌ها به او موضوعی پیشنهاد می‌شد و او همان‌جا هم شعرش را می‌سرود، هم آهنگ‌اش را تنظیم می‌کرد، و هم اجرایش می‌نمود. نورمحمد با دست خالی و تنها به لطف قریحه و استعداد ذاتی‌اش می‌سرود، می‌نواخت و می‌خواند. نه باند و گروه داشت و نه مجالی یافت که کنسرتی برگزار کند و نه از طریق این همه خدمت به فرهنگ محلی اندوخته‌ای ذخیره نمود (رضوی‌پور، ۱۳۹۲). کارهای نورمحمد همه به صورت زنده، محفلی،‌ بی‌تمرین و یا کم‌تمرین اجرا شده‌اند و آهنگ‌ها را در استودیو به اجرا درنیاورده است، که امکان ‌اصلاح آن‌ها را داشته باشد. از این‌رو، ممکن است نقص‌هایی در این اجراهای دست‌نخورده و رتوش‌نشده دیده شود. با وجود این، او از قدرت شنوایی موسیقایی بسیار بالایی برخوردار بود و درک کاملی از توانایی آوازخوانی و جایگاه واقعی محدودۀ صدایی خود داشت. رسایی و بلندای صدای نورمحمد، هنگامی آشکار می‌شود که در فضای باز و بدون استفاده از وسایل تقویت‌کنندۀ صوت، آواز می‌خواند. در کوهستان، در زیر سیاه‌چادر یا فضای باز که آواز می‌خواند می‌شد صدای پُرطنین و پُراحساس و زنگ‌دارش را به‌خوبی دریافت. به دلیل شنوایی و ذهن موسیقایی دقیق و قدرتمندش، تحت تأثیر موسیقی فالش نوازندگان قرار نمی‌گرفت و نت‌ها را به درستی ادا می‌کند. ریتم را به خوبی می‌دانست و از محدوده و حدود ساز کمانچه و تنبک را هم آگاهی داشت. چون‌که فردی مملو از احساس بود، توان بیان احساس شعر و تلفیق آن با موسیقی را به نحوی عالی پیدا می‌کرد. نورمحمد می‌توانست مقام‌های موسیقی لُری -به‌ویژه بالاگریوه- را با مهارت تمام اجرا کند. مقام‌هایی همچون علیسونه، مویه، ساری‌خونی، نظامی‌خونی، شهنومه‌خونی، عزیزبگی، هِوِلَه، کِشکِلَه، دُنگِ‌دال بختیاری، اَری اَری اَری (موسوی اسدزاده، ۱۳۹۶).

نورمحمد پاپی

تصویر ۲: نورمحمد در حال نواختن کمانچه

بیشترین استقبال از آهنگ‌های نورمحمد در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ از سوی روستانشینان و شهرنشینان تازه‌مهاجرت‌کرده از مناطق عشایری صورت گرفت. اگرچه اکثر علاقه‌مندان پُرشور او از منطقۀ بالاگریوه[۱] و به‌ویژه بخش پاپی بودند، اما او فراتر از حوزۀ بالاگریوه، در شهرهایی مانند خرم‌آباد و درود و اندیمشک نیز مخاطبان بسیاری داشت. با وجود این، عمدۀ محبوبیت‌اش در همان منطقۀ بالاگریوه و بخش پاپی بود، به گونه‌ای که صدای او با مردم عشایری آن منطقه عجین بود. در واقع، همواره «حس نوستالژی به نورمحمد در میان لرها، به‌خصوص عشایر این دیار عمومیت» داشته است (رضوی‌پور، ۱۳۹۲)، تاجایی‌که پدران و مادران بسیاری از لُرهای بالاگریوه موسیقی محلی را مترادف با نیرمَمِد می‌دانند (خدایی و همکاران، ۱۳۸۶). صدایِ این هنرمند شنونده را با خود به گذشته‌های دورِ ایل می‌برد. او در اجرای تحریرهای ریز حلقی دهانی و لطیف -که در موسیقیِ بالاگریوه بسیار استفاده دارد و یکی از شاخص‌های این موسیقی هم هست- بسیار تواناست و همین بر اصالت صدایش می‌افزایید (موسوی اسدزاده، ۱۳۹۶). البته او آهنگ‌هایی با سبک مرسوم خرم‌آبادی نیز داشته است.

نورمحمد پاپی

تصویر ۳: حدود تقریبی منطقۀ بالاگریوه که با رنگ آبی در نقشۀ ایران مشخص شده است.

اگرچه، به‌واسطۀ گسترش استفادۀ واژگان فارسی در زبان روزمرۀ مردم لرستان، نسل کنونی از فهم بسیاری از شعرها و ترانه‌های نورمحمد ناتوان است، اما «آثار او حامل بسیاری از واژگان اصیل و بیانگر شیوۀ تکلم لُری بالاگریوه است که امروزه رو به فراموشی می‌رود» (موسوی اسدزاده، ۱۳۹۶). از این‌رو، تأثیر قابل توجه نورمحمد در گویش و گفتار مردم بالاگریوه انکارناپذیر است؛ بسیاری از مفاهیم، استعارات، تشبیهات و تکیه‌کلام‌های رایج در گویش لُری این دیار متأثر از صدای گرم و ساده و صمیمی نورمحمد بوده است. اگر امروزه «اکه منه نویی»، «هونم»، «چال تشنی» و دیگر استعارات نغز این‌چنینی جزو گنجینۀ واژگان لُری ما است همه به برکت آثار نورمحمد است. در تلاطم زندگی سخت عشایر لر، نورمحمد محملی برای التیام و آرامش بود و اسباب سرخوشی‌ و دلخوشی و عشق به زندگی و جاودانه کردن خاطرات خوش را فراهم می‌کرد. آهنگ‌های او در پُر کردن اوقات فراغت نسل‌های پیشینی که تلویزیون و رسانه نداشتند نیز نقش مهمی ایفا کرد. اگرچه برای انجام این فعالیت‌ها نه‌تنها هرگز از او تقدیری درخور به عمل نیامد، بلکه به او جفاها نیز رفت (رضوی‌پور، ۱۳۹۲) و مورد بی‌مهری و کم‌لطفی بسیار قرار گرفت (بنگرید به نیکوبخت، ۱۳۹۲) و گاهی حتی در شهر خرم‌آباد به دلیل گویش و سبک‌اش مورد تمسخر نیز قرار می‌گرفت.

نورمحمد، با وجود شهرت و محبوبیتی که در میان طرفداران‌اش داشت، هرگز اثری در چهارچوب‌های رسمی و قانونی ارائه نکرد، هرگز کاست‌هایش نام رسمی نداشتند و شعرهایش هرگز جایی چاپ نشدند (خدایی و همکاران، ۱۳۸۶). اگر ارزش موسیقی فولکلور را در ارتباطی که با اهالی بومی برقرار می‌کند بدانیم، موسیقی نورمحمد را باید بسیار مهم در نظر بگیریم. اما این تنها مزیت‌اش نبود؛ او صاحب سبک خاص خودش بود؛ سبکی که برخی از خوانندگان لرستان از آن تأثیر پذیرفتند.

نورمحمد پاپی در ۲۲ آذر ۱۳۸۶، در سن شصت‌سالگی، بر اثر ایست قلبی و در بی‌خبری و بی‌توجهی رسانه‌ها درگذشت. هنرمند بزرگ بالاگریوه در قبرستان سراب یاس خرم‌آباد به خاک سپرده شد، اما هنرش همچنان زنده است.

نورمحمد پاپی

تصویر ۴: نورمحمد در مناطق عشایری

 

درون‌مایه‌های آثار

نورمحمد بر اساس ذوق شخصی‌اش بداهه‌سرا و بداهه‌نواز و بداهه‌خوان بود و در هر دو حوزۀ موسیقی شادیانه و غمگنانه هنرنمایی می‌کرد. احساس سرشار او موجب شده بود که از یک سو، مقام‌های دلتنگی و سوگ را به نحوی بسیار حزین و جان‌سوز اجرا کند و از سوی دیگر، آوازهای شادمانه‌اش گرمابخش مراسم‌های شادی و عروسی باشد، به‌طوری‌که می‌توان گفت در حافظه جمعی بالاگریوه نورمحمد مترادف است با شادی و عروسی (موسوی اسدزاده، ۱۳۹۶؛ رضوی‌پور، ۱۳۹۲).

نورمحمد پاپی

تصویر ۵: جلد یکی از نوار کاست‌های نورمحمد

نورمحمد دارای ذوق شاعری بود و در قافیه ساختن مهارت داشت. بیشتر اشعار آثارش سرودۀ شخصِ خودش بود. البته ایدۀ اصلی برخی از ترانه‌هایی که توسط دیگران نوشته شده بود را نیز خود نورمحمد به آ‌ن‌ها می‌داد. در ترانه‌هایش رُک و بدون سانسور بود و از دنیای بی‌حساب و دنیای خراب می‌گفت. نورمحمد هنرمندی همه‌فن‌حریف بود که هنر خویش را به اقتضای شرایط زمان در خدمت به جامعه خویش در می‌آورد. در سال‌های جنگ تحمیلی در همکاری با رادیو لرستان برای رزمندگان سرود و خواند، در سال‌های بعد از جنگ دربارۀ تورم و گرانی خواند. از قهرمانی‌های تیم ملی و جام جهانی گفت و خواند. او هنرمندی تک‌بُعدی نبود و هرگز در بند یک مضمون و درون‌مایۀ خاص نماند، هرچند به دلیل نیاز و استقبال شنوندگان و مخاطبانش، ترجیع‌بند عمدۀ سروده‌هایش عشق بود. با وجود این‌که شعرهای او تنوع شکلی و معنایی دارند، امّا هیچ‌کدام از آثارش غنا و ارزش اشعار اجتماعی‌اش را ندارد. او مانند منتقدی تیزبین، ناهنجاری‌های اجتماعی را می‌بیند و هویدا می‌سازد. برخی از شعرهای او مسائل گذار اجتماعی زیست عشایری به زیست شهری به خوبی بیان می‌سازد و شرایط جدید و مدرن شهری، که از بین برندۀ بسیاری از ارزش‌های ایلی-روستایی است، را مورد نقد قرار می‌دهد. از این‌رو، نگاه ویژۀ او در ترانه‌هایش به بررسی مسائل و مشکلات اجتماعی جامعۀ لرستان، نگاهی بسیار مهم و آگاهانه است (موسوی اسدزاده، ۱۳۹۶).

به‌طور کلی می‌توان گفت درون‌مایۀ بیشتر ترانه‌های نورمحمد برگرفته از زندگی عشایری و رخدادهای روزمره‌ای بود که در اطراف خود می‌دید. در آثار او انواع روایت‌های عاشقانه، مویه‌خوانی و سوگ‌خوانی، شاهنامه‌خوانی، ترانه‌های حماسی و هجوخوانی وجود دارد. در آثارش گاهی از رقص لُری و تیراندازی می‌گوید، گاهی دربارۀ قدم‌خیر (بانوی مبارز لُر) می‌خواند و گاهی مرثیه‌ای غمگین برای دکتر هوشنگ اعظمی (پزشک مردمی و فعال سیاسی لرستانی) اجرا می‌کند. او در وصف و مدح طبیعت و کوه‌های لرستان و شرح جنگ‌های محلی و عناصر و شیوۀ زندگی عشایری بارها می‌خواند و آهنگ‌های معروف و قدیمی در لرستان همچون «کوشکله شیرازی»، «سیت بیارم» و «بزران» را با تمام احساس خویش اجرا می‌کند. با نگاهی به محتوای برخی از آثار او می‌توان به چند مضمون اصلی اشاره کرد، از جمله «عشق و عاشقی»، «ستایش زندگی عشایری»، «نکوهش شهرنشینی»، «میهن‌دوستی»، «گذر عمر»، «نقد آسیب‌های اجتماعی»، «مسائل زنان و زناشویی» و «مسائل تربیتی» (بنگرید به جدول ۱).

جدول ۱: برخی از درون‌مایه‌های اصلی آثار نورمحمد

درون‌مایه

ابیات و اشعار

«عشق و عاشقی»

(تعهد و پایبندی به معشوق، دلدادگی به معشوق، در انتظار عشق، دوری از عشق، عشق‌ورزی، عشق‌یابی، حسرت عشق، سوز عشق، بی‌چارگی عاشقی، مدح زیبایی معشوق، درد عاشقی، سرزنش معشوق)

وری بیا، وری بیا، چَش‌انتظارم / باز هم هام سِر عهدم، هم دوسِت دارم / اَر هزار حور و پری بیارن وه بازار / مه وه غیر چش خودت، نیسم خریدار

سوزه خوت دونی مه طرفدارتم / تا نفس دارم که آماده کارتم / هر کاره بویی هام وه فرمونت / جون خومِن بونم وا نها جونت

تو که خوت دونی خاطرخات منم / هفته یه دفعه یام وت سر زنم / مدت سه‌ساله هام دِ دنبالت / دیوونم کردن چشاکه کالت / گردی وه دورم چی آهو وحشی / وعده یه روزت دو سال طول کشی

مدت چن وخته د سوزشُل دیرم / وه هرکس رِسم احوالش گیرم / فقط هئ سیم گوئن که سلامته / شمشیر طلا د دسم رته / منت بمیرم سوزه تیه‌کال / دِ شهرکه ویدی نزیک شوش دانیال

کُل‌کسونم سوزه دیاری / نوارت بونم سی یادگاری

درد چشیاش دِ مین جونم

چونکه خوش دونه منم خاطرخاش / اکی وا پیکان هر روز هام دِ واش

ده سر ای زمی ده کل کشور / کَسین دوس نارم به جز یه نفر

یه رو گذری کردم وه جائ / دیم هرده وه تورم یه قرص ماهئ

ده سن چهارده‌سال عاشق ویدیه / ده زیر دس دات دوره دیدیه / اکی حونم و سقه‌ت

همه‌کسونم سوزه غیرتی / تو منِ شَنی مین مالگه پَتی / کُر حروم‌زادن بکشه خدا / دو دل پیوندن کردنه جدا / خوت وه ای خویی میرت چنونه / زنی وه قدش لاورزن شونه

لکری دیمه تش ون دِ کلم / چی برار مرده داغ نیا وه دلم

شاید سرطان چاره باواره ولی عاشقی چَش‌انتظاره

لکر هیکلت کی بیه بَناش / چن متر بلنگ، چن متر پَناش

دو متر هیکل چی درخت کاج / صورتئ داری سی مخصوص ماچ / یائه وا هیرم دورون اولت / به غیر دوس خوت کَس نی وه دلت / لکر سیت میرام سی هیکل زردت / منم مُسکن سی درمون دردت

دردت وه جونم سوز آهو چَشِم / ده تور عاشقیت ها زجر کَشم / سوزه گُت مریضم بیا وا دیارم / دوس دارم بویی وه پرستارم

سوزشُل ره نارم بیام وه هونت / اما گوشت به وه پیمونت / ار ها بیسی سر وا هار ونه / ثواب آخرته ای میره گنه / دم حاشا دش بیر نیسی د زیر ساش / اما هئ سه دفعه قمه زنه پاش

سوز دو متری هیکل چارشونه / گوش به وه پلنگ‌پیر ها چی سیت بونه / لکر دِ کوشکی رفیق مه ویدی / کی رَت وا زیر پات دِم دلسرد ویدی

«نکوهش شهرنشینی»

(نصیحت به عدم مهاجرت به شهر، خستگی شهرنشینی)

ا کوریا عشایر، هر کومتو گوش کنئ / و شهر اومادن فراموش کنئ.

شاید بمیرم دئ دنیا روئم / محلیا خوو خوون سی مردم بوئم / محلیا خوو خوو و منزلگامو / شهرنشی بیدیم جو نئ دِ پامو

«گذر عمر»

(حسرت جوانی، رنج پیری)

جوونی چی روز، پیری شو تاره / هه چئ سرطان دردش زور داره

چی درخت زرد پاییز بی‌بلگِ واشم / دس نجار باوریه هر سال می‌تراشم / چی درخت دارسو ایسه مَنه وه پوسم / شاخِ برگم ریزسه دِ داغ دوسم / باغبو زحمت کشیدی تو وه باغت / پر بال کَت ریزسه مَنه وه ساقت / شو تاریک گرتمه برارونه هان دو بیابو / شو و روز نلحق می‌زنم چی طفل نایو / شو و روز زاری بزنم سی دور جوونیم / زور و قوت اولی دئ نئ دِ زونیم / مردمو سِیل ای کویا، ایسه وا یک می‌زنن باو / کوکلایا هشتاپلی وا تاف بزآو

«مسائل زنان و زناشویی»

(دعوت به عفت و حجاب، نقد سبک زندگی جوانان امروزی، نارضایتی از شوهر، سرزنش شوهر بد)

دختر اَر راس گویی که مسلمونی/ ایسه گوشت به وه چَن رَمونی/ وختی ره رویی پریشون نَوا/ چشیات بو وا هار وِر پا خوت بَپا/ بی‌چادر نروی وه در دِکونی / ایفتی وِر چَش کُر جوونئ/ وصیتیا من خو بِیر وا گوش/ تا تِوون داری صورتت بَپوش

دخترون ائ دور میان هیل کُنن / تا وشو گویی سلام منی پیل کُنن

دختر دِ میرت سخت گِلی داری / چن شعر دت بوئم سی یادگاری

تف دِ ری میره گَنم

«مسائل تربیتی»

(توجه به مسائل آموزشی کودکان)

کافر نوینه مردودی سخته/ وقتی مردودین نئ ای سر سینه‌ت/ ما سر کوت کُنی کسی نوینه‌ت

«میهن‌دوستی»

(مدح تاریخ ایران، توجه به تاریخ ایران، ستایش کتیبه کورش و تخت جمشید، آهنگ ضد صدام)

سِیل کو تاریخچه ایرو باسِتان / فردوسی کردشه دِ چند داسِتان / سیل کو وه تاریخ ها چی گذره / ایرو، سِرچشمه علم و هنره / دِ هنر ایرو ، دنیا درس گیره / علم و صنعتش هم کم‌نظیره

اِ صدام بی‌حیا نومت وه ننگ وا / شعار ایما مرگه آماده جنگ وا

کُریا گوش کنی وه تاریخ ایرو / ... تخت جمشید  /کی تونه الان چنو بسازش/ سِیل کو وِ کتیبه کورش کبیر

«ستایش زندگی عشایری»

(در مدح و توصیف زندگی عشایری، دعوت طوایف به صلح، نوستالژی زندگی عشایری، زندگی عشایری بالاگریوه، دفاع از اصالت‌های زیست روستایی و عشایری)

دشو زائسه دش وه پسونه / برکتی زیادی دِ شیرشو مونه

آخ سی زمونکه وا صدچهل میش / قاطرون داشتم هئ ونم وا پیش

قناسه‌یا بَنین سی دشمن دیری/ خوتو برارین حیفه بمیرین / بیاین بهر کُنین چی قدیمونتو / تفنگ نکشین ری برارونتو

مشک‌دون زنه

کی خومن دینم وا مال وه باره؟ / روم وه می‌کوه وا شنگ قطاره / دیربین روسی، ژسه پستوئه / چهار قاطر بچار وا گله خوئه

کُریا ‌کلاشیا خوئن و خوش‌دس / حیفه که دِشو بیفته وا ناکس / مگر که هونو دارن شوگردی / بوننشو وا شو چون دارن مَردی

گیو برارو دلم دو دله/ زندگی دِ شهر سیمو مشکله/ رویم عشایر بونیم کولا/ خدا راضی نئ عشایر چول با

سِقه کویاکه سوز آسمو رنگ / سِقه محله‌یا همیشه قشنگ / سِقه کوه تاف وام / سیقه کوکلا و هشتاپلی / وِ سِقه مله برگ وا داریا بَلی

«نقد آسیب‌های اجتماعی»

(نقد استعمال مواد مخدر، دعوت به ترک اعتیاد، نکوهش گران‌فروشی، دزدی و جنگ)

ده بخش الوار تا شهر خورموئه / شکست دامدارو شادی قصاوه / هرچی اسکناس دَم وه چوپونشو / هرچی نیلوِرم وَنم دِ دونشو / ایمسال خدا دَ وه کل قصاویا / هوز گروفروش، هوز بی‌حساویا

اَر بوئن تریاک بیه نرخ تَره/ نیرمَمِد وه مردنش تریاک نخره/ هرکومتو مَردین رِگ مَردی دارین/ بیاین زئ قلقلی دِ دس وردارین

گروفروشیا حواستو بوئه / دولت زورتو داره مین دَمتو کوئه

تازه خریمی جفتئ دمپایی / ونمش وه سِر پا هئ وه دل‌هایی / همروز ششتمش نیامش دِ کوله / کافرئ بردش ونم دئ هوله

جنگ سوز و لکر یه‌سال طول کَشی / گنمیا سوختن وه شنگ آتشی / چه دِ خوزسو چه دِ بخش الوار / خسارت سخته آوردن وه بار / مردم اِشنفتن که جنگ درگیره / چن کیخا اوما دِ دوسی تیره / دِ سوزه پُرسین وا لکر چاری / روزه صد نفر جنگی سیش یاری / سوزه گُت وه کیخا، تقصیر لکره / وه پارتی‌بازی دوسون من بره / لکر گُت سوزه مه قصد جنگ نارِم / کُرم بمیره اَر تقصیرکارِم / کیخایا گُتن سلاح قطع کُنئ / دوسی بیتره نزاع قطع کُنئ / دوسون بر کُنئ دِ بین دوتاتو / بیشتر خسارت نیا وه پاتو / سو هر فقیره دئ بِین بمیره / خینش یا گردن دوتاتون گیره / وه حرف کیخایا آتش خاموش وی / جنگ سوز و لکر هم فراموش وی / دوسون بر کِردن دِ بین دو نفر / نصفشو سی سوزه نصفشو سی لکر / سنگرنشینو فراموش کردن / دسگیران بردن دِ غار پوش کردن / مدته گذشت دِ بین قولنومه / سی سوز و لکر اخطاره اومه / اخطار اوما سی هر دوتاشو / چارسر بسته زنجیر وه پاشو / کیخایا رتن وه خدمت قاضی / درسش کُنن وه پارتی‌بازی

سخن پایانی

نورمحمد پاپی هنرمندی بی‌کران بود در کرانۀ موسیقی لرستان. آن آوازه‌خوانِ عشایری، اصالت داشت و هنرش بازتابی از هویت و سبک زندگی‌اش بود. در بسیاری از اجراهایش شوخ‌طبعی و نصیحت‌گری ویژه‌اش پُررنگ‌تر می‌شد. گاهی اوقات در محافل و دورهمی‌های دوستانه، که در آن‌ها آثارش را تولید می‌کرد، طنازی و بذله‌گویی‌اش گُل می‌کرد و با حضار می‌خندید. گاهی هم پیش می‌آمد که وسط اجرا می‌کوشید هیجان خود را با برخی الفاظ و پارازیت‌ها همچون (نمیری، ماشالا برادران گیوه‌کان ساکن بروجرد، آفرین نوره -خطاب به خودش) پنهان کند (خدایی و همکاران، ۱۳۸۶). در مواردی نیز در حین اجرا از صدای خودش تعریف می‌کرد؛ «بازم نورمَمِد نواری وَنه / کویا لرسون داره دِ صَنَه».

نورمحمد پاپی

تصویر ۶: نورمحمد در محفل دوستان

مجموعۀ واژگان نورمحمد یک فرهنگ با ساختارها و معیارهای خاص خود بود. نورمحمد سبک ویژه‌ای در موسیقی محلی لرستان داشت که شاید بتوان در میان هنرمندان هم‌نسل او تا حدی علی‌اکبر شکارچی (در برخی از ترانه‌هایش مثل ترانۀ «دختر هی چته») را نزدیک به فضای موسیقی او دانست. اگرچه او نیز مانند هر هنرمندی قابل نقد است، اما هنرمند را می‌بایست در بستر فرهنگی خودش داوری و ارزیابی کرد. در واقع، با توجه به اهمیت نورمحمد در میان بخش بزرگی از قوم لُر، خوانش و قضاوت دربارۀ اشعار و ترانه‌های او در بستر فرهنگ زمان ما ظلم و اجحاف در حق این هنرمند و فرهنگ‌اش است (خدایی، ۱۳۹۲). باید توجه داشت که او به‌عنوان «پیام‌رسان فرهنگِ عامۀ بخشی از سرزمین لرستان» (موسوی اسدزاده، ۱۳۹۶)، حافظۀ ایل و هویت قومی را زنده نگه داشته است.

نورمحمد پاپی

تصویر ۷: رقص لُری نورمحمد در یک مراسم عروسی

شاید برای جوانان امروز لرستان، به دلیل شکاف نسلی، آثار او از حوصله خارج باشد (خدایی و همکاران، ۱۳۸۶). شاید نسل جدید دیگر نتواند هیچ ارتباطی با موسیقی او برقرار کند و او تنها به‌عنوان یک هنرمند محلی در حافظۀ تاریخی این دیار باقی بماند. اما در خطه‌ای که از گذشته تاکنون موسیقی واجد اهمیتی فراوان بوده است، نباید اجازه داد موسیقی نورمحمد همراه با از رده خارج شدنِ ضبط صوت‌های قدیمی فراموش شود. زیرا موسیقی محلی می‌تواند عناصر ارزشمند فرهنگی یک جامعه را به نسل‌های آینده انتقال بدهد.

در پایان مقاله شایسته است به آخرین اجرای نورمحمد اشاره کنم. او در این اجرا با همان سبک شعر همیشگی‌اش و با واژگانی ساده و معمولی خطاب به معشوق وصیت می‌کند و بی‌پیرایه آداب و فضای تدفین و عزاداری‌اش، که نمونه‌ای از مراسم تدفین در دهه‌های گذشته در لرستان است، را به تصویر می‌کشد و روایت می‌کند (خدایی و همکاران، ۱۳۸۶). متن آخرین شعر و اجرای زنده‌یاد نورمحمد پاپی (همراه با ترجمۀ فارسی آن) از این قرار است:

اگر که مُردم خوم بسپارم (می‌میرم پس وصیتم را بگویم)

چون حق دوسین وه تی تو دارم (زیرا پیش تو حق دوستی و عشق دارم)

وا دَسیا نازارت جنازَم بشور (با دستان نازنین‌ات جنازه‌ام را بشوی)

قوری سیم بَکه دِ هُماری دور (دور از آبادی برایم قبری بِکن)

هر طور مُلا گُت آو تلخیم بونی (هر طور روحانی محل می‌گوید مرا صدر و کافور می‌زنی)

کفنم کُنی هر طوری دونی (هر طور صلاح می‌دانی کفن و دفن می‌کنی)

یه رو یا دو رو پُرسی سیم گیری (یک روز یا دو روز برایم مراسم عزا می‌گیری)

دِ هیچ فامیلی پُرسونه نِیری (از هیچ‌یک از اقوام پول نمی‌گیری[۲])

بلن‌گو سیار سیم بونی وه کار (بلندگوی سیار برایم تهیه می‌کنی)

اعلام بَکُنی وه شهر تا بازار (تا مرگ مرا به همه اعلام کنی)

دو حونه گیری دِ مین خیابو (در کوچه دو خانه از همسایه‌ها عاریت می‌گیری)

یکی سی پیایا یکی سی زنو (یکی برای مجلس مردانه و دیگری برای مجلس زنانه)

یه خاهش دارم بالا غیرتت (بالا غیرتاً خواهشی از تو دارم)

ناخن نیاری وه قد صورتت (صورت‌ات را چنگ مینداز[۳])

چونکه بد صورت گَنه (زیرا صورت بد زشت است)

گُنا کبیره سی مُرده گَنه (برای مُرده گناه کبیره بد است)

آخر نتونسی ساکت بَمونی (در آخر نتوانستی خود را کنترل کنی)

هی وه یاد گذشته چن سوره بونی (به یاد گذشته‌مان سوره‌ای می‌خوانی)

هروختی خاک کردی جنازه سردم (وقتی‌که جنازه سردم را دفن کردی)

اعلام می‌کنی وه تموم مردم (به همۀ مردم اعلام می‌کنی)

اعلام می‌کنی وه زن تا پیا (به همۀ مردان و زنان اعلام می‌کنی)

خودداری کُنن دِ لباس سیا (از پوشیدن لباس سیاه خودداری کنند)

اگر  هُمسای عروسی داره (اگر همسایه‌‌ای مراسم عروسی دارد)

اجازه بی وش ساز دهل بیاره (اجازه بده ساز و دهل بیاورد)

روزیا پَنشمه بهونه جوری (روزهای پنجشنبه بهانه می‌گیری)

دبه آو یاری سِر قورم شوری (دبه‌ای آب می‌آوری و مزارم را می‌شویی)

قالی بونی وه سِر مزارم (قالیچه‌ای بر مزارم می‌گذاری)

قاب کُنی دِ گُل عسک یادگارم (عکس‌ام را در گُل قاب می‌گیری)

خاکیا سر قورم گیری وه گُرده (خاک‌های روی مزارم را بر سر می‌ریزی)

زنی گُت چته، بو دوسم مُرده (اگر زنی پرسید چه شده، بگو دوست‌ام مُرده است)

هر موقی که بینی عسک یادگارم (وقتی‌که عکس یادگاری‌ام را می‌بینی)

دلت بی‌هوش بو وه سِر مزارم (بر مزارم بی‌هوش می‌شوی)

تیکله نفس ها ده توک دِلت (هنوز اندک نفسی داری)

زنو آو یارن بونن ده کِلت (زن‌ها آب می‌آورند و بر تو می‌پاشند)

زنی وردارت بِرت وه حونه (زنی تو را بر می‌دارد و به خانه می‌برد)

بازم یایی وا هوش سیم یاری بونه (دوباره به هوش می‌آیی و بهانه مرا می‌گیری)

 

منابع:

  • اقبالی، رضا (۱۳۹۲). فرهنگنامۀ موسیقی لرستان. خرم‌آباد: شاپورخواست.
  • امان‌الهی بهاروند، سکندر (۱۳۸۴). موسیقی در فرهنگ لرستان. تهران: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.
  • خدایی، ابراهیم؛ قائدرحمت، عیسی؛ خدایی، بهمن (۱۳۸۶). مرگ‌آگاهی آخرین ملک‌الشعرای یک سبک هنر لریاتی: نورمحمد نسلش را تنها گذاشت!. سایت لور.
  • خدایی، ابراهیم (۱۳۹۲). از نورمحمد پاپی تا لنج و پلیسک؛ درباره واژه‌ها بیرون از متن قضاوت نکنیم. سایت لرپژوهی.
  • رضوی‌پور، کیومرث (۱۳۹۲). نقش نورمحمد پاپی در خدمت به زبان و فرهنگ لر و ایران. سایت لرپژوهی.
  • شکارچی، علی‌اکبر (۱۳۸۷). بیست ترانۀ کهن لُری (نت، شعر و تجزیه‌وتحلیل ترانه‌ها). تهران: هنر و فرهنگ.
  • قاسمی، سیّدفرید (۱۳۹۴). سرگذشت خرم‌آباد. تهران: سیّدفرید قاسمی.
  • ماسوری، امین (۱۳۹۶). فرهنگ‌واژۀ موسیقی لرستان: سازشناسی، مقام، رقص، ترانه. تهران: سوره مهر.
  • منظمی، شهرام (۱۳۸۷). مقدمه‌ای بر گونه‌شناسی انواع موسیقی در لرستان. نشریۀ هنرهای زیبا. شماره ۳۶: صص ۱۲۳-۱۲۹.
  • موسوی اسدزاده، سیامک (۱۳۹۶). نورمحمد پاپی، روایت‌گرِ موسیقیِ بالاگریوه. سایت هفته‌نامه سیمره.
  • نیکوبخت، فرهاد (۱۳۹۲). خدا نگذره د دونه گَنِم: زبانِ درازی در انتقاد از نورمحمد پاپی‌های خودمان داریم. سایت لرپژوهی.
 

[۱] بالاگریوه (Bâlâgeriva) منطقه‌ای است که در جنوب لُرستان، شمال خوزستان و جنوب شرقی ایلام واقع شده و سکونت‌گاه ایل‌های بالاگریوه با گویشِ لُری بالاگریوه‌ای است.

[۲] پُرسونه پولی است که اقوام در مراسم متوفی به خانواده او می‌دهند.

[۳] به رسم زنان داغدار لر

  • ۱۱ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۰۳