مسعود زمانی مقدم

جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی

مسعود زمانی مقدم

جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی

تجربۀ نوجوانی: گذارِ سهل و ممتنع از کودکی به بزرگسالی

مسعود زمانی مقدم

منتشرشده در روزنامۀ ایران (ویژه‌نامۀ پرسه)، جمعه 21 آذر 1399.

در اوایل قرن بیستم، استنلی هال برای نخستین‌ بار اصطلاحِ نوجوانی (Adolescence) را به‌عنوان یک دورۀ تحولی در مطالعۀ روان‌شناختی نسلی مطرح کرد و این دوره را دورۀ طوفان و استرس نامید. در سال 1941 نیز واژۀ تینیجر (Teenager) ابداع شد، که به ردۀ سنی 13 تا 19 سال اطلاق می‌شود. اگرچه عمدتاً آغاز نوجوانی با بلوغ جنسی تعریف می‌شود و نمی‌توان آن را صرفاً به سن شناسنامه‌ای تقلیل داد، اما ردۀ سنی نوجوانان در جوامع گوناگون بر اساس وضعیت متفاوت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی می‌تواند از 10 تا 19 سال متغیر باشد.

پیدایش نوجوانی

نوجوانی همواره دورۀ سنی چالش‌برانگیزی بوده است که به‌عنوان مرحلۀ گذار از کودکی به بزرگسالی تلقی می‌شده. چگونگیِ این دورۀ سنی نیز همچون دیگر دوره‌های سنی متأثر از تغییرات و تحولات اجتماعی، به‌ویژه در سطح خانواده، بوده است. در جوامع سنتی کودکان در اقتصاد خانوار مشارکت می‌جستند و زودتر به بلوغ و نوجوانی می‌رسیدند. همچنین تمایز بین نوجوانی و جوانی کمتر به چشم می‌آمد و از نوجوانان به مردان و زنان جوان تعبیر می‌شد. با ظهور مدرنیته و تغییرات جمعیتی و اجتماعی از جمله، گسترش شهرنشینی، برآمدن فرهنگ مصرف و مصرف‌گرایی، بهبود وضعیت رفاهی و اقتصادی خانواده‌ها، کاهش بُعد خانوار و گسترش خانواده‌های هسته‌ای، تغییر نگرش عمومی به فرزندآوری و فرزندپروری، و نیز تصویب قانون منع کار کودکان، شیوۀ درک دورۀ نوجوانی تغییر پیدا کرد. مفهوم نوجوانی به‌مثابۀ دوره‌ای متمایز مطرح شد که کودکی را به بزرگسالی متصل می‌کرد. با شکل‌گیری دورۀ نوجوانی به‌عنوان مرحله‌ای منحصربه‌فرد از زندگی، وابستگی به والدین در دوران کودکی به دورۀ نوجوانی نیز بسط یافت و شروع گذار به دورۀ بزرگسالی نیز به تأخیر افتاد. اگرچه فرآیند تغییر مفهوم نوجوانی در غرب آغاز شد، اما جامعۀ ایرانی نیز، به تبع تحولات اجتماعی مدرن، تغییر مفهوم نوجوانی را تجربه کرد.

ویژگی‌های نوجوانی

نوجوانی دوره‌ای مهم و اساسی در زندگی است که عمدتاً واجد ویژگی‌هایی است از جمله، هویت‌یابی، خودیابی، خودشناسی، بیان خویشتن، استقلال‌طلبی، میل به پذیرفته شدن از سوی دیگران، میل به اثبات توانایی‌ها، شکل‌گیری تمایلات جنسی، کشف ارتباطات جنسی، بی‌ثباتی رفتاری، داشتن حالات ناپایدار مانند ابهام و سردرگمی، پرخاشگری، انرژی فراوان و هیجانات افراطی، درگیری با خود، میل به ناهنجاری‌های اجتماعی و اخلاقی، و بحران هویت. نوجوانی زمانی برای سرگرمی‌های بی‌قید و سهل‌انگارانه است. البته باید توجه داشت که نحوۀ بروز این ویژگی‌ها تا حد زیادی به وضعیت خانواده‌ها بستگی دارد.

نوجوانیِ پُرتنش

نوجوانی به‌عنوان دورۀ انتقال از کودکی به بزرگسالی در نظر گرفته می‌شود. اما امروزه، به دلیل تغییرات اقتصادی و اجتماعی جامعۀ ایران از جمله تأخیر در ازدواج، افزایش بیکاری و وابستگی اقتصادی جوانان به والدین، گذار از نوجوانی به بزرگسالی با پدیده‌هایی چون «نوجوانی طولانی‌مدت»، «بزرگسالیِ به‌تعویق‌افتاده» و «ناکامی در شروع دورۀ بزرگسالی» همراه شده است. این دورۀ طولانی‌مدتِ وابستگی در دورۀ نوجوانی همچنین نشان‌دهندۀ عدم قطعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه است.

رابطۀ بین نوجوانان و والدین نیز معمولاً پُرتنش است. ویژگی‌های خاص نوجوانان آن‌ها از والدینشان دور می‌کند، در حالی‌که والدین به طور مداوم سعی می‌کنند نوجوانان را تحت نظر داشته باشند و از آن‌ها در مقابل خطرها مراقبت کنند. با وجود این، نوجوانان تمایل به عدم دخالت والدین در کارهایشان دارند. میل والدین به کنترل فرزندان نوجوان خود و تسلط بر آن‌ها به این تنش متقابل دامن می‌زند.

از سوی دیگر، با توجه به ویژگی‌های دورۀ نوجوانی و در شرایطی که نوعی شکاف نسلی میان نوجوانان و والدینشان احساس می‌شود، آن‌ها به روابط دوستانه و دلبستگی به همسالان تمایل می‌یابند. در واقع، مشارکت نوجوانان در خرده‌فرهنگ‌های نوجوانی از طریق فرآیند هم‌نوایی عامل مهمی در هویت‌یابی آن‌هاست. اگرچه روابط نوجوانان با دوستان و همسالان امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است، اما می‌تواند زمینه‌ساز انحرافات و کجروی‌های روانی و اجتماعی نیز بشود. علاوه بر این، فشارها و انتظارات دوستان و همسالان ممکن است جای کنترل والدین را بگیرد.

طبقۀ اجتماعی و تجربۀ نوجوانی

طبقۀ اجتماعی بخش مهمی ‌از تجربۀ نوجوانی را شکل می‌دهد. در واقع، طبقۀ اجتماعیِ خانواده‌ها موجب گذارهای متفاوت از نوجوانی به بزرگسالی می‌شود. مسیر انتقال به بزرگسالی برای نوجوانان در وضعیت‌های اجتماعی مختلف، متفاوت است. نابرابری‌های ساختاری و طبقاتی که به‌وسیلۀ سیاست‌گذاری‌های اجتماعی و اقتصادی تقویت می‌شوند، زمینه را برای نابرابری و تنوع در نوجوانی فراهم می‌کنند. نوجوانانی که در خانواده‌های ثروتمند بزرگ می‌شوند، دورۀ گذار طولانی‌تر و راحت‌تری را تجربه می‌کنند، در حالی‌که نوجوانانی که از خانواده‌های فرودست هستند، این گذار را کوتاه‌تر و با دشواری‌های متعددی تجربه می‌کنند. باری، امروزه در حالی‌که شکاف طبقاتی و نابرابری‌ و ناامنی و بی‌ثباتی اقتصادی در جامعۀ ایرانی رو به فزونی نهاده، تفاوت‌های طبقات اجتماعی در فرزند‌پروری و والدگری بیش از پیش خود را نشان داده و بر چالش‌های نوجوانی افزوده است.

نوجوانی نوعی از «بودن» است!

نوجوانی دورۀ مهمی در اجتماعی شدن است و هویت نوجوانان، متمایز است از هویت کودکان و بزرگسالان. از این‌رو، پذیرش فرهنگ متمایز نوجوانی و به رسمیت شناختن آن ضروری به نظر می‌رسد. نوجوانی صرفاً دورۀ گذاری نیست که می‌بایست سرکوب و کنترل شود. بلکه دورۀ گذاری سهل و ممتنع از کودکی به بزرگسالی است که در خود و برای خود دارای ارزشی برای زیستن است. نوجوانی را باید نوعی از «بودن» دانست؛ به‌عنوان دوره‌ای از زندگی که مختصات و چالش‌ها و جذابیت‌های خاص خودش را دارد. در نتیجه، کاهش اقتدار والدین بر نوجوانان، والدگری دوستانه، شناخت ویژگی‌های و نگرش‌های خاص این دوره و درک نیازها، دغدغه‌ها و تفاوت‌های آن‌ها از سوی خانواده و نهادهای فرهنگی و آموزشی می‌تواند بستری فراهم کند تا خودِ واقعی آن‌ها در معرض فشار و سرکوب خودِ اجتماعی آ‌ن‌ها قرار نگیرد. نهایتاً باید توجه داشت که تصور ایده‌آل از اینکه نوجوانی چگونه باید باشد، ممکن است واقعیت‌های پیچیده دربارۀ اینکه نوجوانان چگونه هستند را پنهان کند.

  • ۹۹/۰۹/۲۱