مسعود زمانی مقدم

جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی

مسعود زمانی مقدم

جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی

مسعود زمانی مقدم
(منتشرشده در روزنامۀ ایران، ویژه‌نامۀ پرسه در ایران جمعه، ۱۳۹۹/۹/۲۱)

 

«کمک به دیگری» گذاری است از خودخواهی به دیگرخواهی؛ از امری فردی به امری اجتماعی. و دیگرخواهی اساساً فضیلتی اجتماعی است که در جامعه معنا پیدا می‌کند. اگرچه عمدتاً کمیتِ کمک به دیگری وابسته به وضعیت عرصه‌های سیاسی و اقتصادی جامعه است، اما کیفیت آن در عرصۀ عمومی و به واسطۀ ارزش‌ها، انتظارات و هنجارهای اجتماعی تعیین می‌شود.

پس می‌توان گفت که در زمینه و چگونگیِ «کمک به دیگری» سه عرصۀ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نقشی بازی می‌کنند که البته این نقش‌ها یکسان نیستند؛ امروزه در ایران، با وجود بحران و بی‌ثباتی اقتصادی و ناتوانی دولت در رفع نیازهای اقشار فرودست جامعه، نقش عرصه‌های سیاسی و اقتصادی در امور خیریه و کمک به نیازمندان منفی است و نه مثبت. علاوه بر این، ناکارآمدی‌های بخش دولتی و بخش خصوصی و اقتصادی جامعه در سال‌های اخیر به عمیق‌تر شدن فقر و نابرابری اجتماعی انجامیده که به تبع آن ضرورت کمک به دیگری برجسته‌تر شده. به‌عبارتی‌دیگر، ما با سیاست و اقتصادی روبه‌رو هستیم که نه تنها سهم قابل قبولی در کمک به دیگرانِ نیازمند ندارد و در وظایف خود در سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها، قانون‌گذاری‌ها و ادارۀ امور خیر موفق نبوده‌، بلکه با فقیرتر کردن نیازمندان و گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه آن‌ها را بیش از بیش به کمک‌خواهی نیازمند کرده است.

اما در این میان، عرصۀ عمومی و جامعۀ مدنی ایران نقش خود را در کمک به دیگرانِ نیازمند فراتر از انتظار بازی کرده و حتی بخش زیادی از وظایف و مسئولیت‌های دولت را نیز بر عهده گرفته؛ رشد خیریه‌های مردمی، کمک‌های وسیع مردمی در زلزله‌ها و سیلاب‌های اخیر در کشور، گسترش گروه‌های نیکوکاری در شبکه‌های اجتماعی، و اهدای خون در شرایط وخیم جامعه در پاندمی کرونا نمونه‌هایی از نقش مثبت جامعۀ مدنی در کمک به دیگران و امور خیر هستند. البته باید توجه داشت که ظرفیت‌های مثبت جامعۀ مدنی، عدم تلاش دولت برای بهبود سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های رفاهی و حمایتی در تقویت و توانمندی افراد و اقشار نیازمند را توجیه نمی‌کند. زیرا در ایران دولت متولی اصلی امور اجتماعی است و به همین دلیل، وظیفۀ دولت در کمک به فرودستان و نیازمندان و آسیب‌دیدگان جامعه باید بسیار پرنگ‌تر باشد و بتواند از ظرفیت جامعۀ مدنی به مناسب‌ترین شکل بهره بگیرد.

به هر حال، اگرچه در وضعیت کنونی جامعۀ ایران فردگراییِ خودخواهانه افزایش داشته است، اما با استناد به ظرفیت‌های مثبت جامعۀ مدنی در دیگرخواهی می‌توان گفت که جامعۀ مدنی در ایران همچنان واجد ارزش‌های اخلاقی و انسانی است و به موجب آن توان حفظ خود را دارد، هرچند این توانمندی از سوی عرصه‌های سیاسی و اقتصادی ضعیف شده است. در نتیجه، حتی در سخت‌ترین شرایط نیز می‌توان به جامعۀ مدنی امیدوار بود. در جامعه‌ای که رو به فقر گذاشته، ظرفیت مثبت جامعۀ مدنی سرمایه‌ای در فقر موجود باشد. زیرا جامعۀ مدنی خود را صرفاً به قواعد اقتصادی محدود نمی‌کند و فراتر از آن، ارزش‌های اخلاقی و انسانی و اجتماعی را در نظر دارد.

افزون بر این، دیگرخواهی در خود واجد نوعی همبستگی اجتماعی است. در واقع، اهمیت دیگرخواهی فراتر از رابطۀ اجتماعی بین کمک‌کنندگان و کمک‌گیرندگان، اهمیت مشارکت اجتماعی در انسجام اجتماعی را نیز نشان می‌دهد. از این منظر، دیگرخواهی به جامعه‌خواهی می‌انجامد که در آن کمک‌گیرندگان و کمک‌کنندگان در هویتی گروهی و اجتماعی در جهت منفعت جمعی به اشتراک و وفاق می‌رسند.

لینک مطلب در روزنامۀ ایران